loading...
مجله اینترنتی دی ال
حسين بازدید : 336 دوشنبه 26 تیر 1391 نظرات (0)

همه دنبال این هستند که با اشتیاق مفاهیم عمیق علمی را حتی در اوقات فراغت ، سفر و… فرا گیرند. گاهی این اشتیاق در جماعت کم رنگ می‌شود. افراد درمی‌یابند کتابهایی که آنها با امید و اشتیاق برای یادگیری باز می‌کنند، به چیزی مافوق فهمشان مبدل می‌شود. هر کتابی قصد دارد مفاهیمی را به خواننده‌ اش برساند و این مقدور نیست، مگر آنکه نحوه مطالعه آن به درستی صورت گیرد. پس راه صحیح مطالعه یک کتاب با محتوای سنگین چیست؟ قواعد صحیح خواندن پاسخ سوال اخیر در یکی از قواعد مهم خواندن نهفته است. شما باید کتاب را قبل از تسلط بر آن ، سطحی بخوانید. ابتدا چیزهایی را دنبال کنید که می‌توانید آنها را بفهمید و خودتان را در برابر مطالب دشوار گرفتار نسازید.
پاراگراف‌های پیشین ، زیرنویس‌ها ، مباحث ومراجعی را که از آنها می‌ترسید، درست بخوانید. کتاب دارای مطالبی است که شما سریعا آنها را درک می‌کنید. حتی اگر نصف مطالب یا کمترش را درک کردید، شما می‌توانید کتاب مورد مطالعه را تا حدودی بفهمید. یکی از روشهای کتاب خوانی سطحی به خواندن اجمالی معروف است. درست است که با مطالعه سطحی نمی‌توانید به آنچه که با خواندن و مطالعه عمیق بدست می‌آورید، برسید. با این حال خواندن اجمالی روش کاربردی است. درمواقعی که شما با انبوهی از کتابها روبرو هستید، با سطحی خوانی و با دقت شگفت آوری می‌توانید درکی کلی از محتوای کتاب بدست آورید.
مراحل سطحی خوانی
برای سطحی خوانی مراحل زیرین روش مناسب برای شروع مطالعه کتاب به صورت اجمالی است:
عنوان صفحه و مقدمه به عنوان صفحه و مقدمه نگاه کنید و بویژه به عناوین فرعی یا دیگر نشانه‌هایی توجه کنید که به هدف و چشم انداز کتاب یا نویسنده اشاره دارد. از این طریق آشنایی مختصری با محتوای کتاب هم خواهید یافت.
مطالعه فهرست
مطالب فهرست مطالب را برای کسب دریافت کلی از ساختار کتاب بخوانید. از فهرست کتاب به عنوان نقشه جاده ، قبل از شروع سفر کمک بگیرید، این عمل نیز یک دید عمومی از کتاب برای شما بدست می‌دهد. مطالعه فهرست موضوعی
فهرست موضوعی کتاب را بازبینی کنید تا با دامنه موضوعات تحت پوشش یا منابع مورد استفاده مولفان و حتی خود مولفان آشنا شوید. هرگاه فهرست اطلاعات در پایان هر فصل ، مهم و حساس به نظر رسید، برای درک بهتر ، آنها را در متن پیدا کنید، بدین طریق شما کلید نزدیک شدن به مولف را پیدا می‌کنید.
شروع مطالعه محتوا
شما دیگر برای خواندن کتاب یا سطحی خوانی ، هر کدام را که انتخاب کنید، آماده هستید. اگر سطحی خوانی را انتخاب کنید به فصولی از کتاب نگاه کنید که حاوی بندهای اصلی یا عبارات خلاصه شده در شروع یا پایان فصل هستند. پس صفحات را ورق بزنید. در عین حال یکی دو پاراگراف و گاهی هم چند صفحه متوالی را بخوانید. بدین صورت کتاب را ورق زده، همواره در پی یافتن نبض مطلب باشید، با این روش و تعمیم آن به کل کتاب شما آن را خوانده‌اید و محتوا و مطالبش را یاد گرفته‌اید.
تذکر مهم
اگر با این روش شروعبه سطحی خوانی کتاب بکنید، چه بسا در پایان پی ببرید که به هیچ وجه در حال سطحی خوانی نیستید، بلکه آن را با دقت می‌خوانید، آن را می‌فهمید و از آن لذت می‌برید. بنابراین زمانی که کتاب را زمین بگذارید، درمی‌یابید که بعد از این هیچ موضوعی برایتان دشوارنخواهد بود. به عبارتی مطالعه هیچ کتاب و مطلبی برای شما مشکل نخواهد بود و در کل کتاب مشکلی ندارید.
حسين بازدید : 572 دوشنبه 26 تیر 1391 نظرات (0)
عناوین زیر فهرست پرفروشترین فیلمهای تاریخ تا اواخر سال 2011 می باشد. در فهرست زیر 50 فیلم پرفروش جهان در تمام دوران‌ها نام برده شده است. ۴۱ فیلم از این فهرست، ساختهٔ سال‌های بعد از ۲۰۰۰ میلادی (۱۳۷۹ ه.ش) است. 1. آواتار
2. تایتانیک
3. هری پاتر و یادگاران مرگ - قسمت دوم
4. تغییرشکل‌دهندگان: تاریکی ماه
5. ارباب حلقه‌ها: بازگشت شاه (فیلم)
6. دزدان دریایی کارائیب: صندوق مرد مرده
7. داستان اسباب بازی 3
8. دزدان دریایی کارائیب: بر امواج بیگانه
9. آلیس در سرزمین عجایب (فیلم ۲۰۱۰)
10. شوالیه تاریکی
11. هری پاتر و سنگ جادو (فیلم)
12. دزدان دریایی کارائیب: پایان جهان
13. هری پاتر و یادگاران مرگ - قسمت اول
14. شیرشاه
15. هری پاتر و محفل ققنوس (فیلم)
16. هری پاتر و شاهزاده دورگه (فیلم)
17. ارباب حلقه‌ها: دوبرج (فیلم)
18. جنگ ستارگان اپیزود اول: تهدید شبح
19. شرک 2
20. پارک ژوراسیک
21. هری پاتر و جام آتش (فیلم)
22. مرد عنکبوتی 3
23. عصر یخبندان: برآمدن دایناسورها
24. هری پاتر و تالار اسرار (فیلم)
25. ارباب حلقه‌ها: یاران حلقه (فیلم)
26. در جستجوی نمو
27. جنگ ستارگان اپیزود سوم: انتقام سیت
28. تغییرشکل‌دهندگان: انتقام شکست‌خوردگان
29. سرآغاز
30. مرد عنکبوتی (فیلم)
31. روز استقلال
32. شرک 3
33. هری پاتر و زندانی آزکابان (فیلم)
34. ای. تی. موجود فرازمینی
35. ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین
36. مرد عنکبوتی 2
37. جنگ ستارگان
38. 2012 (فیلم)
39. راز داوینچی
40. شرک برای همیشه
41. سرگذشت نارنیا: شیر، کمد و جادوگر (فیلم)
42. انقلاب های ماتریکس
43. بالا (فیلم)
44. گرگ و میش: ماه نو
45. تغییرشکل‌دهندگان
46. گرگ و میش: کسوف
47. فارست گامپ
48. حس ششم (فیلم)
49. پاندای کونگ‌فوکار 2
50. عصر یخبندان: ذوب
حسين بازدید : 335 دوشنبه 26 تیر 1391 نظرات (0)
در زمان های قدیم یک دختر از روی اسب می افتد و باسنش (لگنش)از جایش درمی‌رود. پدر دختر هر حکیمی را به نزد دخترش می‌برد، دختر اجازه نمی‌دهد کسی دستبه باسنش بزند, هر چهبه دختر میگویند حکیم بخاطر شغل و طبابتی که میکنند محرم بیمارانشان هستند اما دختر زیر بار نمی رود و نمی‌گذارد کسی دست به باسنش بزند. به ناچار دختر هر روز ضعیف تر وناتوان‌ترمیشود. تا اینکه یک حکیم باهوش و حاذق سفارش میکند که به یک شرط من حاضرم بدون دست زدن به باسن دخترتان او را مداوا کنم... پدر دختر باخوشحالی زیاد قبول میکند و به طبیب یا همان حکیم میگوید شرط شما چیست؟ حکیم میگوید برای این کار من احتیاج به یک گاو چاق و فربه دارم, شرط من این هست که بعد از جا انداختن باسن دخترت گاو متعلق به خودم شود؟ پدر دختر با جان و دل قبول میکند و با کمک دوستان و آشنایانش چاقترین گاو آنمنطقه را به قیمت گرانی می‌خرد و گاورا به خانه حکیم می‌برد, حکیم به پدر دختر میگوید دو روزدیگر دخترتان را برای مداوا به خانه ام بیاورید. پدر دختر با خوشحالی برای رسیدن به روز موعود دقیقه شماری میکند... از آنطرف حکیم به شاگردانش دستور میدهدکه تا دوروز هیچ آب و علفی را به گاو ندهند.شاگردان همه تعجب میکنند و میگویند گاو به این چاقی ظرف دو روز از تشنگی و گرسنگی خواهد مرد. حکیم تاکید میکند نباید حتی یک قطره آب به گاو داده شود. دو روز میگذرد گاو از شدت تشنگی و گرسنگی بسیار لاغر و نحیف میشود.. خلاصه پدر دختر با تخت روان دخترش را به نزد حکیم می آورد, حکیم به پدر دختر دستور میدهد دخترش را بر روی گاو سوار کند. همه متعجب میشوند، چاره ای نمی‌بینند باید حرف حکیم را اطاعت کنند.. بنابراین دختر را بر روی گاو سوار میکنند. حکیم سپس دستور میدهد که پاهای دختررا از زیر شکم گاو با طناب به هم گره بزنند. همه دستورات مو به مو اجرا میشود، حال حکیم به شاگردانش دستور میدهد برای گاوکاه و علف بیاورند.. گاو با حرص و ولع شروع می‌کند به خوردن علف ها، لحظه به لحظه شکم گاو بزرگ و بزرگ تر میشود، حکیم به شاگردانش دستور میدهدکه برای گاو آب بیاورند.. شاگردان برای گاو آبمیریزند، گاو هر لحظه متورم و متورم میشود و پاهای دختر هر لحظه تنگ و کشیده تر میشود, دختر از درد جیغمیکشد.. حکیم کمی نمک به آب اضاف میکند, گاو با عطش بسیار آب می‌نوشد, حالا شکمگاو به حالت اول برگشته که ناگهان صدای ترق جا افتادن باسن دختر شنیده میشود.. جمعیت فریاد شادی سر می‌دهند, دختر از درد غش میکند و بیهوش میشود. حکیم دستور میدهد پاهای دختر را باز کنندو او را بر روی تخت بخوابانند. یک هفته بعد دختر خانممثل روز اول سوار بر اسب به تاخت مشغولاسب سواری میشود و گاو بزرگ متعلق به حکیم میشود. این، افسانه یا داستان نیست, آن حکیم، ابوعلی سینا بوده است...
حسين بازدید : 343 دوشنبه 26 تیر 1391 نظرات (0)
خانم باربارا والترز که از مجریان بسیار سرشناس تلویزیون های معتبر آمریکاست سالهاپیش از شروع مبارزات آزادی طلبانه افغانستان داستانی مربوط به نقشهای جنسیتی در کابل تهیه کرد. در سفری که به افغانستانداشت متوجه شده بود که زنان همواره و بطور سنتی 5 قدم عقب تر از همسرانشان راه می روند. خانم والترز اخیرا نیز سفری به کابل داشت ملاحظه کرد که هنوز هم زنان پشت سر همسران خود قدم بر می دارند و... علی رغم کنار زدن رژیم طالبان، زنان شادمانه سنت قدیمی را پاس می دارند. خانم والترز به یکی ازاین زنان نزدیک شده و می پرسد: چرا شما زنان اینقدر خوشحالید از اینکه سنت دیرین را که زمانی برای از میان برداشتنش تلاش می کردید همچنان ادامه می دهید؟ این زن مستقیم به چشمان خانم والترز خیره شده و می گوید: بخاطر مین های زمینی!!
حسين بازدید : 430 دوشنبه 26 تیر 1391 نظرات (0)
فقیری از کنار دکان کباب فروشی میگذشت. مرد کباب فروش گوشت ها را در سیخها کرده و به رویآتش نهاده باد میزند و بوی خوش گوشت سرخشده در فضا پراکنده شده بود. بیچاره مرد فقیر چون گرسنه بود وپولی هم نداشت تا از کباب بخورد تکه نان خشکی را که در توبره داشت خارج کردهو بر روی دود کباب گرفته به دهان گذاشت. او به همین ترتیب چند تکه نان خشک خورد و سپس براه افتاد تا از آنجا برود ولی مرد کباب فروش به سرعت از دکان خارج شده دست وی را گرفت و گفت: کجا میروی پول دود کباب را که خورده ای بده. از قضا ملا از آنجا میگذشت جریان را دید و متوجه شد که مرد فقیر التماس و زاری میکند و تقاضا مینمایداو را رها کنند. ولی مردکباب فروش میخواستپول دودی را که وی خورده است بگیرد. ملادلش برای مرد فقیر سوخت و جلو رفته به کباب فروش گفت: این مرد را آزاد کن تا برود من پول دود کبابی را که او خورده است میدهم. کباب فروش قبول کرد و مرد فقیر را رها کرد. ملا پس از رقتن فقیر چند سکه از جیبش خارج کرده و در حال که آنهارا یکی پس از دیگری به روی زمین میانداخت به مرد کباب فروش گفت: بیا این هم صدای پول دودی که آن مرد خورده، بشمار و تحویل بگیر. مرد کباب فروش با حیرت به ملا نگریستو گفت: این چه طرز پول دادن است مرد خدا؟ملا همان طور که پول ها را بر زمین میانداخت تا صدایی ازآنها بلند شود گفت: خوب جان من کسی که دود کباب و بوی آنرا بفروشد و بخواهد برای آن پول بگیرد باید به جای پول صدای آنرا تحویل بگیرد.

تعداد صفحات : 10

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    قهرمان این فصل لیگ برتر
    آمار سایت
  • کل مطالب : 101
  • کل نظرات : 59
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 21
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 10
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 77
  • بازدید ماه : 335
  • بازدید سال : 2,462
  • بازدید کلی : 126,773
  • کدهای اختصاصی

    پیج رنک


    log

    javahermarket